سلام به دوستان عزیز تر از جان
فکر کردم با یک غزل جدید نبودن های
اخیرم روبه نوعی جبران کرده باشم.
ممنونم از حضورتون
سخت است وقتی ساحلی...دریا نباشد
وقتی برایت در دل او.... جا نباشد
وقتی هنوزم دوستش داری ببینی...
تنها شدی... بعد از تو... او تنها نباشد
رفتی و ...میدانی خودت...امکان ندارد
این زندگی دور از تو... بی معنا نباشد
بعد از تو...تنها میشوم ...فرقی ندارد
با من کسی غیر از تو... باشد یا نباشد
این شعر ها را زیر و رو کن تا بیابی...
بیتی که در آن بودنت... پیدا نباشد
امروز میخواهم تو را... برگرد.... شاید
سهم من از این زندگی... فردا نباشد
کاش نمیرفت... سخت است ....
رفت دیگه کاریش نمیشه کرد...خدا هست ولی...تنها نمیزاره...
تو ای تنهاتر از پاییز
چقدر زیباست اشعارت
درون شعرتو پیداست
غم پنهان اسرارت
بدان این طعم تنهایی
دل مارا هوایی کرد
برایم حس خوبی را
با هر شعرت تداعی کرد
خواهش میکنم ....موفق باشید
واقعا...ممنونم از لطف شما خانم شیرین بسیار زیبا و دلنشین بود ...خییییلی مرسی
آفرین آفرین آفرین
عالی عالی عالی
واقعا ناب بود
بی نظیر
احسنت
خسته نباشید آقای جوادزاده منتظر شعرهای بعدیتون هستم
قلب تو تا قیامت لبریز مهربانیست
لطفت برای (تنها) دریای بی کرانیست
ممنونم از لطف همیشگی. شما خانم شیرین