یلدا...

سلام ...شعر یلدا

تقدیم به تمام دوستان خوب خودم..

عمرتون یلدایی...

نخستین شب ز فصل سرد و زیبای زمستان شد

معطر آسمان از عطر و بوی  برف و باران شد

شبی روشن تر از دیروز و روشن تر ز فردا شد

شبی زیبا تر از هر شب   شب شیرین   یلدا شد

شب شادی  دل ها و  شب احوالپرسی  شد

قدیمی میشوم  وقت نشستن دور کرسی شد

 

چه می چسبد در این یلدای زیبایی که جادو شد

زمان  خوردن   یک   چای  داغ   قند پهلو شد

فضای  محفل  یلدایمان   گرم و صمیمی شد

دلم   دلتنگ    تکرار  نواهای    قدیمی شد

درختان گریه میکردند و برگان رو به کاهش شد

تمام   جوجه های سال در این شب   شمارش شد

در این شب ذکر خوبی ها زبان حال مردم شد

تمام درد ها و غصه ها چون سرکه در خم شد

دراین شب یک دقیقه برخوشی هامان اضافی شد

تمام    کسریه    لبخند ها    یکجا     تلافی شد

زدم فالی در این یلدا چه خوش فرجام فالی شد

به یمن  این شب  زیبا دلم  از غصه خالی شد

بیا   پاییز را   بنگر دم رفتن  چه غمگین شد

درون سینه اش آهی کشید او سرد غمگین شد

چه زیبا ردپایش زیر برگی زرد پنهان شد

قدم هایش دم رفتن  شکسته  کند  لرزان شد

مسیر رفتن  پاییز در یلدا   نمایان  شد

و یلدا مرز بین فصل پاییز و زمستان شد

یلدا بر شما مبارک